60 سالگی «CSC» نشست علمی سالانهی باشگاه کارکنان استریلیزاسیون
تاریخچه:
باشگاه کارکنان استریلیزاسیون در سال 1960 با تعداد کمی از افرادی که در حوزۀ استریلیزاسیون فعالیت میکردند، تأسیس شد.
در سال 1967، اولین راهنمای استریلیزاسیون توسط این گروه انتشار یافت.
در سال 1980 با هزینۀ خیریۀ دکتر «کلسی»، کارگروه سخنرانی کلسی تشکیل شد.
در سال 1986 راهنمای بهداشت و هیدروتراپی منتشر شد.
در سال2000 اعضای باشگاه، در ارزیابی استانداردهای ضدعفونی مشارکت داده شدند.
در سال 2014 اولین رئیس زن باشگاه انتخاب شد.
در سال 2016 دستورالعمل کیفیت هوا در ضدعفونی آندوسکوپها منتشر شد.
نشست علمی سالانۀ باشگاه کارکنان استریلیزاسیون، امسال به صورت یک رویداد دوگانه برگزار شد. در نهایت، بسیاری از اعضاء توانستند به صورت حضوری در این رویداد شرکت کنند و بقیۀ افراد از طریق رایانۀ خانگی خود به شکل آنلاین در نشست حضور یافتند. پس از خیر مقدم و سخنرانی آغازین توسط رئیس هیئت مدیره، جناب آقای «جیمی واکر»، «رابرت اسپنسر» و «جف ریدگوی» در مقدمۀ سخنرانی خود نگاهی به تاریخچۀ پر از رویداد CSC انداخته و نکاتی چند از این رویدادها را نیز یادآوری کردند.
سخنرانی کلسی، توسط «پیتر هافمن» قرائت شد و او نیز با استفاده از تصاویر تاریخی، نگاهی به روزهای آغازین کنترل عفونت انداخت تا نشان دهد که جهان در آن دوران وضعیت متفاوتی داشت. به عنوان مثال: سرنگها در جعبههای بستهای از جنس قلع – که در بهترین حالت به دلیل عدم امکان نفوذ جریان هوا به درون جعبهها، به مقدار ناچیزی در معرض هوای داغ قرار میگرفتند – استریل میشدند. پیگیری نیز عملاً وجود نداشت. به طور مثال: ارزیابی موارد شوک ناشی از آندوتوکسین توسط محلولهای آلودۀ مورد استفاده برای انفوزیون(تزریق) هیچ ارتباطی با موارد مرگ و میر از این طریق وجود نداشت.
هافمن با اشاره به این مطلب، توضیح داد که چگونه عدم استریلیزاسیون کافی محلولها در کنار راستی آزمایی ناکافی نتایج استریلیزاسیون، احتمالاً منجر به پیدایش چنین محلولهای تزریقی غیراستریلی میشده است. جزئیات بیشتر این رویداد را میتوان در آدرس http://journal.pda.org/content/137/3/56 یافت. در حقیقت، دو عدد از بطریهای مورد نظر هنوز هم وجود دارند و اکنون در یک موزه به نمایش گذاشته شدهاند. یکی از بطریها حاوی یک محلول کدر است و ظاهراً از بخشهایی از یک محموله که به مقدار کافی استریل نشده، به دست آمده است.
لطفاً از این پس، بازپردازش را به معنی شستشو و ضدعفونی مجدد تعبیر کنید. در روشهای منجر به استریلیزاسیون، بازپردازش به معنی شستشو، ضدعفونی و استریل مجدد است.
حتی امروزه نیز، – همانگونه که هافمن با ارایۀ تصاویر نتایج بازپردازش (پاکسازی و ضدعفونی مجدد) آندوسکوپ و انکوباتور نشان داد- ، همه چیز آنگونه که باید باشد نیست. او بر اهمیت راهنمایی از مسیرهای غیرتمیز به مسیرهای تمیز و به ویژه وجود فضای کافی در دسترس برای اطمینان از بازپردازش صحیح تأکید کرد. در خاتمه او توضیح داد که؛ متخصصین بازپردازش میتوانند در امر برطرف کردن چنین کم و کاستیهایی نقش پررنگتری داشته باشند. وی یادآوری کرد که؛ متمرکز کردن بازپردازش در دپارتمانهای تخصصی تصمیم درستی بوده است و بازپردازش باید از قبل و به هنگام طراحی ابزارهای پزشکی مد نظر قرار بگیرد. هافمن همچنین گریزی به اولین سخنرانیاش زد که در سال 1980 و در نشست CSC ارائه داده بود. موضوع سخنرانی هافمن در آن زمان مربوط به مسئلۀ آب در بیمارستانها بوده است. او توضیح داد که با ارائۀ یکی از آخرین سخنرانیهای خود، به نقطۀ آغاز بازگشته است.
«اندرو اسکات» از شرکت STERIS، در نخستین ارایۀ شرکت در مورد راهکارهای جریان کاری آینده صحبت کرد. سویۀ «کروتزفلدت-جاکوب (vCJD)» [عامل بیماری جنون گاوی] باعث شده است که قابلیت ردیابی، به یک مسئله در زمینۀ ابزارهای پزشکی در بیمارستانها تبدیل شود. در همین زمان، فناوریهای مربوطه با پیشرفتهای بیشتری همراه بودهاند (به طور مثال: در STERIS، نرم افزار SPM یا همان نرمافزار ردیابی داراییهای جراحی). این پیشرفتها منجر به پیدایش جریانهای کاری قابل تنظیم شدهاند که در آنها کل فرآیند هر ابزاری، همراه با تمام نکات راهنما و دستورالعملهای کارخانه در خصوص نحوهی استفاده (IFUs) ذخیره میشوند. این قابلیت، امکان بررسی مستقیم این موضوع را که آیا تمام مراحل یک کار به طور کامل و درست انجام شدهاند یا خیر، فراهم میکند. موضوع یاد شده باعث ایجاد نگرش مهمی نسبت به فرآیند تولید و دستیابی به پیشرفتهای پیوسته شد.
«اما لیندبلاد» از شرکت الیمپوس، در مورد ایجاد یک فرآیند ضدعفونی پایدارتر صحبت کرد. او اشاره کرد که نسبت زیادی- تا 30 درصد- از انتشار گاز CO2 با ابزارهای پزشکی و مراقبت از سلامت ارتباط دارد. آندوسکوپی، یکی از موارد مهم دخیل در این قضیه است و علت اصلی آن، تولید نسبت بالایی از ضایعات است که از ابزارهای یکبار مصرف و فرآیند پیچیدۀ بازپردازش حاصل شدهاند.
سؤال اصلی به ویژه در خصوص قطعات جانبی آندوسکوپ این بود که؛ چگونه میتوان بین ایمنی (از نقطه نظر پیشگیری از عفونت) و پایداری، تعادل برقرار کرد؟ فقط برای بازپردازش یک آندوسکوپ، 90 لیتر آب نیاز است. لیندبلاد، یک چرخۀ کامل و معتبر را معرفی کرد که طی آن میتوان مرحلۀ شستشو را حذف و مصرف آب را به طور چشمگیری کاهش داد.
رسالۀ گفتمان امسال این بود: بیمارستانها بدون یک «مهندس مستقل در عملکرد» در اجرای عملیات ایمن ناتوان هستند.
«سولیستی هولمز» به نفع رساله صحبت کرد. او مقررات وضع شده را ارائه و تأکید کرد که در خصوص مهندسین مستقل معلوم شده است که برای دستیابی به ایمنی حیاتی هستند.
درس گرفتن از تاریخ مهم است: او موارد متعددی را برشمرد که در آنها، بیماران به دلیل اشتباهات رخ داده در بازپردازش آسیب دیده بودند. در هر یک از این موارد، مهندسین بیرونی در فرآیند شفافسازی مشارکت داشتند. بنابراین برای اجتناب از چنین اشتباهاتی، تخصص و مهارت بیرونی آنها الزامی بود.
«وین اسپنسر» که خود یک مهندس غیر وابسته است، مستقل بودن مهندس غیر وابستهها را مورد پرسش قرار داد. وی اظهار داشت که حتی در گذشته نیز، مهندس غیر وابستهها توسط مسئولان ناحیهای استخدام میشدند و نهایت اینکه؛ مستقل خواندن این افراد، فقط یک شگرد بازاریابی است و نه چیز بیشتر. در عین حال، برای بسیاری از بیمارستانهای بسیار بزرگ، استخدام متخصصین خودی ارزانتر است. اسپنسر یادآور شد که؛ میانگین سنی مهندس غیر وابستههای شاغل، از قبل نیز نسبتاً بالا بوده و چشمانداز استخدام سریع نیروهای جدید روشن نیست. علاوه بر این، در دیگر کشورها نظیر فرانسه یا آلمان، بازپردازش بدون وجود مهندس غیر وابستهها انجام میشود.
اسپنسر به این نکته نیز اشاره کرد که یک مشاور باید مشتریان را توانمند سازد و نه اینکه به وجود خودش ضرورت ببخشد. نتیجهگیری نهایی وی به این شکل بود که؛ بیمارستانها قادرند بدون وجود یک مهندس غیر وابستۀ مستقل، اما نه تماماً بدون وجود مهندس مستقل، به خوبی عمل کنند.
رایگیری بعدی نشان داد که اکثریت مخاطبین طرفدار اسپنسر هستند و از همین رو، وی از این تبادل گفتار سربلند بیرون آمد.
«اندرو توماس» از بیمارستان سلطنتی ارتوپدی در بیرمنگام، در مورد مکانیک مایعات سالنهای جراحی فوق تمیز و آلودگی میکروبیولوژی ترالیهای ابزارهای جراحی صحبت کرد. او مطالعۀ جالبی را ارائه کرد که نشان میداد؛ چگونه جریان هوا در اتاق عمل در اثر عوامل مختلف تغییر میکند.
به عنوان مثال: انواع تجهیزات حفاظت شخصی (PPE) که توسط پرسنل پوشیده میشدند، با وجود و بدون وجود عمل مکش (Suction) مقایسه شدند. قرار دادن پایشگر بیهوشی در اتاق عمل نیز، بر مکانیک جریان تأثیر داشت. جریان هوای تولید شده، توسط صفحات (پنلهای) گرم سقف نیز مورد بررسی قرار گرفتند اما مشخص شد که آنها گرمتر از پرسنل بودند و بنابراین تأثیر خاصی در این زمینه نداشتند.
دیگر بررسیها، به گسیل شدن ذرات از گانهای جراحی میپرداخت. ذرات، به ویژه در ناحیۀ گردن به بیرون گسیل میشدند و به دلیل جریان هوا روی میز تجهیزات تهنشین میشدند. این مشکل را میتوان با استفاده از PPE به همراه مکش حل کرد.
در جمعبندی نظرات، توماس توضیح داد که میتوان مسائل مربوط به تهنشینی میکروبی را با اعمال تغییرات کوچکی در نحوۀ قرارگیری اشیاء و وسائل مورد استفاده در اتاق عمل نظیر لامپها و غیره حل کرد.
«وندی بریگز»، متخصص تدارکات بالینی و تضمین کیفیت، در مورد همکاری با گروههای بالینی حرفهای و در خصوص خرید تدارکاتی صحبت کرد. این موضوع برای تأمین تدارکاتی با ویژگیهای مورد نیاز مهم بود. تجهیزات پزشکی باید در هنگام استفاده نیز مورد ارزیابی بیشتر قرار بگیرد تا مناسب بودن آنها برای کاربردهای روزانه تأیید شود. تجهیزات پزشکی مناسب که در آزمایشات موشکافانه در هنگام استفاده مورد تأیید قرار گرفتهاند، به کاهش خطر بالینی و افزایش ایمنی بیمار کمک میکنند. شناسایی خصوصیات بالینی یک دستگاه، در استانداردسازی محصول نیز دخیل میباشد که به نوبۀ خود فرآیند تأمین تدارکات را مؤثرتر میکند.
بریگز با آوردن مثالهایی از فعالیت بالینی روزمره، بر نظرات خود تاکید ورزید. اینکه بتوانیم هر گونه مشکل ناشی از عملکرد یک ابزار را سنجیده و دستگاه را نوسازی کنیم، حائز اهمیت است. برای دستیابی به این مهم، آزمایشات توسط تکنسینها و در آزمایشگاه نیز انجام میشوند.
***
در دومین روز نشست، «مارک گاروی»، سخنرانی خود را با مروری بر پاکسازی و ضدعفونی محیطی در بیمارستانها آغاز کرد. او در مورد راههای انتقال میکروبی صحبت کرد و به این نکته اشاره نمود که یک سری اسلوبها و روشهای خاص بیمارستانی، به طور فزایندهای در حال پیچیدهتر و تهاجمیتر شدن هستند. در برخی موارد، میگروارگانیسمها میتوانستند برای مدتی طولانی در محیط دوام داشته باشند. به عنوان مثال: استافیلوکوک اورئوس بین 7 روز تا 12 ماه و گونههای کلستریدیوم دیفیسیل برای بیش از 5 ماه قادرند در محیط دوام بیاورند. گاروی با استناد به نتایج مطالعات مختلف عنوان کرد؛ بیمارانی که در اتاقهای آلوده به چنین ارگانیسمهایی که از بیماران قبلی باقی ماندهاند، اسکان داده شوند، در خطر بالاتری برای عفونت قرار دارند. به همین دلیل، پاکسازی و ضدعفونی محیطی حائز اهمیت است. با این وجود، آموزش در خصوص اطمینان یافتن از انجام مؤثر پاکسازی، اغلب مورد غفلت واقع میشود. در همین رابطه، ضرورت در نظر گرفتن پایش پاکسازی نیز اهمیت پیدا میکند.
گاروی، خصوصیات و مزایای سیستمهایی را برشمرد که در آنها از دستمالهای آماده برای پاکسازی استفاده میشود. در برخی بررسیها، تغییر وضعیت به این نوع سیستمها، به کاهش بار محیطی MRSA کمک کرد. همچنین مشخص شد که پاکسازی، یک گام تعیین کننده در کاهش مکانیکی میکروارگانیسمها و اسپورها بوده و از اهمیت فوقالعادهای برخورد است. حتی اگر پس از آن، ضدعفونی هم صورت گرفته باشد. (به عنوان مثال: حتی اگر ضدعفونی کردن اتاق با H2O2 هم انجام شده باشد).
گاروی، نتایج دیگر مطالعات خود در خصوص انتقال میکروارگانیسمها در اتاقها (Wards) را نیز ارائه داد که در آنها از طریق توالییابی، کل ژنوم نشان داده شده بود. به نظر میرسد ارگانیسمهای انتقال یافته از طریق آب، نظیر پسودوموناس توسط قطرات و آئروسولهای آب منتقل میشوند. ایشان صحبت خود را با تأکید بر این موضوع به پایان برد که پاکسازی، خود یک علم است و باید مورد توجه و بررسی قرار بگیرد و آموزش داده شود. وی همچنین به این نکته اشاره نمود که به زودی یک جایزۀ PhD به افتخار رئیس اخیر CSC اهدا خواهد شد. اطلاعات بیشتر در این زمینه، در آدرس www.findaphd.com در دسترس است.
«کارولین درو» از شفیلد، در مورد محدودیتهای مواجهۀ شغلی (OELs) با مواد شیمیایی صحبت کرد. وی اهمیت برگههای اطلاعات ایمنی و ارزیابی خطر را توضیح داده و ابزارهای کنترلی مختلفی را برشمرد که به کاهش مواجهه (به عنوان مثال: مواد شیمیایی مورد استفاده در فرآیند)، تا حد کمتر از محدودیتهای مواجهۀ شغلی کمک میکنند. لازم به ذکر است که مواجهه را میتوان با استفاده از ابزارهای نمونهگیری اندازهگیری نمود. در این راستا، درو روش نمونهگیری از محیط و کارکنان را نشان داد. اگر چنین سنجشهای پایشگری، نشان دهندۀ مواجهه با مواد زیانآور بوده و مواجهه نیر قبلاً تا حد امکان کاهش یافته باشد، ممکن است پیگیری به لحاظ سلامتی مورد نیاز باشد. در این خصوص بهتر است که پیش فعال (Proactive) باشیم تا غیر فعال. به عنوان مثال: نباید منتظر وقوع اثرات نامطلوب سلامتی باشیم. درو با آوردن مثالهایی در مورد پراستیک اسید و هیدروژن پراکسید و محدودیت مواجهۀ شغلی مربوط به آنها، رویکرد اتخاذ شده را تشریح نموده و از این طریق به جمعبندی رسید.
«دیوید جنکینز»، در مورد میکروبیولوژی آب در ارتباط با بازپردازش آندوسکوپ گزارش داد. وی صحبت خود را با تشریح یک فرآیند مراقبت از سلامت آغاز کرد که در آن ایمنی از نقش حیاتی برخوردار است. این فرآیند به یک جزء مهم وابسته است که تحت نظر آژانس نظارت بر محصولات بهداشتی و دارویی بریتانیا (MHRA) نیست و آن جزء، آب بود. آب همچنین؛ سنگبنای بازپردازش آندوسکوپ بوده و گاهی اوقات در هنگام تلاش برای دستیابی به شرایط مطلوب آندوسکوپ، میتواند زیانبارتر باشد. بازپردازش مناسب آندوسکوپها، کلید اجتناب از انتشار عفونت متقاطع بیمار به بیمار است. جنکینز تأکید کرد که در این زمینه، با مشکل اورژانسی باکتریهای مقاوم به چند دارو مواجهیم اما این مشکل به مثابۀ نوک کوه یخ است. ارگانیسمهای شایع، نظیر پسودوموناس و مایکوباکتریومهای محیطی باید شناسایی و کنترل شوند. مایکوباکتریومهای محیطی میتوانند مشکل ویژهای باشند. چرا که این امکان وجود دارد زیر میکروسکوپ؛ با مایکوباکتریوم توبرکلوز اشتباه گرفته شوند که این امر به نوبۀ خود منجر به تشخیص اشتباه خواهد شد. نه تنها آندوسکوپ، که برخی از قطعات فرعی همچون شیرهای سه راه نیز ممکن است توسط آب آلوده شوند.
جنکینز در مورد مشکلاتی نظیر تشکیل بیوفیلم و آلودگی ناشی از میکروارگانیسمهای انتقال یافته از طریق آب؛ توضیحات مفصلی ارائه داد. یک سری الزامات قانونی قابل اجرا نیز در ارتباط با آب شرب که توسط یک شرکت آب و برق فراهم شده، تدوین شدند. طبق این الزامات، آب «سالم» خوب است اما مترادف با آب استریل نمیباشد. همچنین این آب، الزاماً برای شستشوی آندوسکوپها مناسب نیست. جنکینز گفت که به مراکز درمانی خاصی ابلاغ شد که سریعاً به آب شرب با کیفیت مناسب دسترسی پیدا کنند.
جنکینز، تعدادی از مشکلات پیش رو در هنگام تلاش برای دستیابی به استانداردهای سختگیرانۀ میکربیولوژیک را توضیح داده و به یک اثر منتشر شده از اسکاتلند اشاره کرد؛ که از اعمال محدودیتها بر اساس انحرافات استاندارد از مقادیر طبیعی پایه، دفاع میکرد. ثابت شد که فقدان آزمایشگاههای میکروبیولوژی محیطی داخل بیمارستانی نیز یک مشکل پیش رو در بحث انجام آزمایشات فراوان میباشد. اثرات آب شستشوی بیماران که حاوی مقادیر بالایی از باکتریهاست، باید مورد بررسی بیشتری قرار بگیرد. وی با بحث در مورد چالشها و راهحلهای آینده، از جمله استفاده از تکنیکهای آنالیز مولکولی مبنی بر اینکه آیا این تکنیکها خواهند توانست؛ دریافت، پردازش و انتشار سریعتر نتایج را امکانپذیر کنند یا خیر، به جمعبندی صحبتهای خود پرداخت.
«مایک وینبرن» از بیمهی NHS، در مورد زهکشیهای بیمارستانی صحبت کرد. اینکه آیا زهکشیهای بیمارستانی حاصل نهایت نبوغ انسان هستند یا سرچشمۀ عفونت؟ وی، با اشاره به یافتههای «زاملوایس» و «جان اسنو»؛ که توانستند ارتباط میان موارد اپیدمیک در لندن و محل پمپهای آب را شناسایی کنند، به صحبت در مورد خاستگاه بهداشت پرداخت. بنابراین میتوان گفت که؛ شیوۀ وبا به عنوان محرکی در جهت بهبود سیستم فاضلاب عمل کرد.
حتی امروزه روز نیز، عفونتها از طریق روشوییها و لولههای فاضلاب در بیمارستانها گسترش پیدا میکنند. در دهۀ 1960 میلادی، «یواخیم کوهن»، توجهات را به سمت انتقال عفونت از روشوییها و زهکشیهای آب جلب کرد اما یافتههای او در ابتدا نادیده گرفته شد. وینبرن خاطرنشان ساخت که تداوم این دکترین منسوخ شده، شایع است. او با استفاده از تصاویر متعدد، روشوییهایی را که به صورت نامناسب ساخته شده بودند و میتوانستند قطرهها را تا 2 متر از اطراف شیر آب پخش کنند، نشان داد. از همین رو، در بسیاری از اماکن مدرن، نظیر داروخانههای بیمارستانی یا اتاقهای ایزوله؛ دیگر روشویی در اتاق بیمار یا اتاق کار نصب نمیشود و دستها قبل از ورود شسته میشوند.
زهکشیهای آب همگی به سیستم لولهکشی مشابهی ختم میشوند و در مواردی نظیر انسداد یا سیفون پر نشده، میتواند منجر به افزایش گسترش میکروبی به دیگر نواحی شده و حتی به صورت عمودی نیز بین طبقات مختلف توسعه یابد. موادی که به عنوان غذا توسط باکتریها متابولیزه میشوند، پس از وارد شدن به درن (زهکشی) باعث ایجاد بیوفیلم میشوند. در نتیجه؛ میکروارگانیسمها میتوانند به صورت قطره از درن به محیط اطراف گسترش پیدا کنند. فقط میکروارگانیسمهای مقاوم به چند دارو نیستند که مشکلآفرین هستند، بلکه دیگر ارگانیسمها نیز حائز اهمیت هستند. وینبرن تاکید کرد که پسودوموناس بخشی از فلور نرمال نیست. با این وجود، اقدامات مشابه میتواند در جهات مختلف کمک کننده باشد: وینبرن موردی را گزارش کرد که در آن اقدامات بهداشتی انجام شده به منظور مقابله با ارگانیسمهای مقاوم، منجر به کاهش بار پسودوموناس نیز شده بود. در هلند، معرفی مفهوم «بهداشت بدون آب» نظیر اقدام به حذف روشویی در اتاق بیمار، به پایان طغیان عفونت کمک کرد.
«ریچارد بانکروف» در مورد استفادۀ عملی از استانداردها در ضدعفونی و بازپردازش تجهیزات پزشکی صحبت کرد. وی به استانداردهای متعدد و دیگر مقررات در حال اجرا اشاره کرد که در حال حاضر در دورۀ پسا برگزیت (Post-Brexit) در بریتانیا، متفاوت از اتحادیۀ اروپا هستند. با این وجود، قانون گذاری خود بریتانیا در خصوص تجهیزات پزشکی، بر اساس مقررات تجهیزات پزشکی اتحادیۀ اروپا استوار است. اما بریتانیا در حال توسعۀ «استاندارهای تعیین شده»ی خود است. بانکرافت، فرآیند توسعۀ یک استاندارد متناسب و هماهنگ را تشریح کرده و تاکید نمود که تمام استانداردها متناسب و هماهنگ نیستند. نمادهای متناسب، نظیر برچسبگذاری با «MD» (نشان دهندۀ عبارت ابزار پزشکی) به جایگزینی متن؛ به ویژه در اتحادیۀ اروپا که در آن بیش از 20 زبان وجود دارد؛ کمک کرد(ISO-15223). بانکرافت سپس با جزئیات بیشتری برخی از 42 استاندارد در حال توسعه را تشریح کرد. (الزامات مشترک برای استریلایزرها جهت استریلیزاسیون نهایی تجهیزات پزشکی در تأسیسات بهداشتی)، به عنوان یک قالب مشترک برای استانداردهای استریلیزاسیون مورد استفاده قرار گرفت.
استاندارد ISO-17664، به اطلاعاتی که باید توسط شرکت سازنده فراهم شوند، اشاره دارد و همانند استانداردهای استریلیزاسیون با اتیلن اکسید و اشعه؛ که مورد توجه ویژۀ استریلایزرهای صنعتی قرار دارند، تحت بازبینی قرار گرفته است. انتظار میرود انتشار استاندارد ISO/AWI TS-5111 که کیفیت آب مورد استفاده در استریلیزاسیون را تنظیم میکند، در سال 2023 صورت پذیرد.
استریلیزاسیون با استفاده از هیدروژن پراکسید بخار شده (VH2O2)، یک موضوع ویژه است که در EN-17180 و استانداردهای فرآیند EN-14937 یا پیشنویس ISO-22441 به آن پرداخته شده است. با وجود اینکه استریلیزاسیون با بخار آب مدتها قبل معرفی شده است، با این حال هیچ توافق نظر بینالمللی در خصوص این فرآیند وجود ندارد. بانکرافت بیان کرد که ISO-285 نیز در یک آیندۀ قابل پیشیبینی، کاملاً مورد بازبینی قرار خواهد گرفت.
«آیان مین» از شرکت ایزوفارم در ارائۀ دیگری از شرکت، یک روش سریع و جدید برای شناسایی مایکوباکتریوم را نشان داد. از بین بیش از 100 گونۀ مایکوباکتریوم، مایکوباکتریوم توبرکلوزیس و مایکوباکتریوم لپره، به عنوان پاتوژنهای مرتبط شناخته شدهاند اما عفونت توسط دیگر گونهها نیز در افراد دچار نقص سیستم ایمنی اتفاق میافتد. وی چالشهای پیش رو در توسعه و اعتبارسنجی روش شناسایی مایکوباکتریومها را تشریح کرد. دیوارۀ سلولی مایکوباکتریومها از نظر دشواری شکستن بدنام است و علت آن نیز وجود لایۀ ضخیم آبگریز از جنس اسید مایکولیک میباشد. علاوه بر این، باید بتوان وضعیتهای؛ زنده و قابل کشت و زنده و غیرقابل کشت (VBNC) را از هم افتراق داد. سؤال این بود که آیا این وضعیتها میتوانند برای بیمار خطرناک باشند یا خیر؟
«آندرسون کالدونیا»، در مورد نقش qPCR در عفونتزدایی و روشهای تشخیصی آینده صحبت کرد. او توضیح داد که PCR چگونه کار میکند و نسخههای DNA چگونه تولید میشوند. برای کمیسازی این روش، نیاز به برچسبگذاری با فلوئورسنت داریم (qPCR). وی افزایش تعداد «CT»های انجام شده در دوران عفونت با ویروس کووید-19 را تشریح کرد. مزیت qPCR در مقایسه با روشهای شناسایی مبتنی بر کشت، سرعت بیشتر آن است. علاوه بر این؛ تمام میکروارگانیسمها، از جمله ارگانیسمهای غیرقابل کشت را میتوان با این روش شناسایی کرد. qPCR برای کشت و شناسایی مایکوباکتریومها نیز استفاده میشود؛ به ویژه در مواقعی که در آنها فرآیند کشت زمانبر خواهد بود و به لطف تکرارپذیری سریع آن، روش qPCR به مدیریت دورۀ عفونت و کنترل بهتر مایکوباکتریومها کمک میکند.
مهندس مشاور؛ «مالکوم توماس»، در مورد استانداردهای تهویه در تأسیسات عفونتزدایی/ بازپردازش و نیز در مورد بهروزرسانی «تفاهمنامۀ فنی بهداشتی»ی مربوطه (HTM-01-03 استانداردهای تاسیسات ضدعفونی) صحبت کرد. بازبینی، یک فرآیند بسیار طولانی بود. توماس توضیح داد که کارخانههای سازنده باید مشارکت میکردند و پس از انتشار HTM جدید نیز از آن شاکی بودند. HTM-01-03 (سال 2021) از دو بخش تشکیل میشد که بخش A به مشخصات، نصب و آزمایش سیستمهای تهویۀ بهداشتی میپردازد. این بخش برای تمام تجهیزات جدید و تجهیزات ارتقا یافته استفاده میشود.
یکی از اهداف HTM بازبینی شده، کاهش مصرف انرژی و حمایت از سیاست کربن صفر دولت بود. با این وجود، سیستمهای تجهیزاتی جدید به فضای بیشتری نیاز داشتند که همواره در ساختمانها در دسترس نبودند.
توماس با آوردن مثالی در مورد یک دپارتمان (بخش) ضدعفونی آندوسکوپ، نکات مهمی نظیر اطمینان یافتن از جریان هوا از بخش تمیز به بخش غیر تمیز را توضیح داد. این اتفاق؛ یعنی هدایت هوا از بخش تمیز به بخش غیر تمیز، در کنار عوامل مورد نیاز دیگر، به یک افت فشار متناظر در حد 10 پاسکال نیز نیاز داشت. مسیریابی مؤثر هوای ورودی و خروجی نیز از نظر حفاظت از پرسنل حائز اهمیت بود. بنابراین برای مثال؛ هوای بالای روشوییها، یعنی جایی که پیش- پاکسازی (Pre-cleaning) در آن انجام میشود، به بیرون هدایت میشد. در خصوص مواد شیمیایی، رعایت احتیاط توصیه شد؛ در اغلب مواقع بطریها باز رها میشدند و بوی مواد شیمیایی را میشد استنشاق کرد. در این صورت خطر نیز به پرسنل تذکر داده میشد. این موضوع را نمیتوان با افزایش سرعت تبادل هوا که فقط باعث تسریع تبخیر مواد شیمیایی و احتمال تشدید مشکل خواهد شد، حل کرد.
«جرارد کریمز» از شرکت آسکولاپ AG، در مورد پاکسازی و شناسایی بقایای پروتئینی صحبت کرد. برای اینکه این فرآیند قابل اعتماد باشد، نیاز به انجام اعتبارسنجی بود. کریمز تأکید کرد که برای یک پاکسازی خوب، عناصر متعددی باید با هم کار میکردند که این عناصر، از مونتاژ بار از طریق پیشبرد صحیح فرآیند واقعی تا پایداری و تکرارپذیری مؤلفههای فرآیند متغیر بود. شناسایی پروتئین روی ابزارهایی که گرد و غبارهای روزمره را نگهداری میکنند، پس از استفاده، بازپردازش و نیز انجام بررسیهای متداول بر روی آنها؛ پازل را کامل میکند.
چگونه باید با تغییرات فرآیند که کنترل فرآیند را با مشکل مواجه میکنند، برخورد کرد؟ در این راستا، کریمز، گایدلاینهای مختلف را مقایسه کرد: گایدلاین اول در مورد رویکرد آلمانیها بود که برای اعتبارسنجی از گیرههای کریل و روش فلوئورسنت استفاده میکردند و گایدلاین دوم نیز در مورد رویکرد بریتانیاییها بود که بدون هیچ شستشویی انجام میشد. وی آزمایشات اعتبارسنجی خودش را هم ارائه داد. در اینجا محیطهای آزمایش مختلف مورد استفاده قرار گرفتند؛ از جمله: خون گوسفند، محیط آزمایش ادینبرگ و غیره. با استفاده از ابزارهای مفصلدار جداشدنی، بررسی نتایج در داخل مفصل امکانپذیر بود. مؤلفههای مختلف شامل: زمان پاکسازی، الگوی بارگذاری، موقعیتدهی ابزارها و دستگاههای چالش فرآیند (PCDs)؛ به منظور دستیابی به بهترین نتیجۀ ممکن تغییر داده شدند. کریمز عنوان کرد که مطالعات بیشتری به ویژه در خصوص موقعیتدهی به ابزارها در حال انجام است.
«وال اوبراین» در آخرین ارائه؛ چشمانداز «استریل مجدد» در60 سال آینده را مورد کاوش قرار داد. وی به توصیف چالشهای موجود در زمانی که وارد حوزۀ استریل شده بود، پرداخت. آن زمان هیچ گونه سیستم کنترل کیفی وجود نداشت. منسوجات هنوز در سینیها مورد استفاده قرار میگرفتند و سوزنها هم قابل استفادۀ مجدد بودند. ردیابی هنوز یک مفهوم بیگانه بود و در حقیقت هنوز هیچ نیازی نسبت به آن وجود نداشت. برای مثال؛ یکی از چالشها این بود که کاربران، ابزارهای گرمی را که به تازگی از دستگاه استریل کننده خارج شده بودند، زیر آب خنک نگیرند. قابل باور نیست که آیا این، همان «روزهای خوب گذشته» است که مردم کماکان در موردش صحبت میکنند؟ اوبراین یادآور شد که حتی در آن روزگاران نیز، CSC کمک شایانی برای حفظ بهترین عملکرد بود.
اوبراین، تعدادی از استانداردها و مستنداتی را که باعث ارتقای کیفیت استریلیزاسیون شده بود، نام برد. امروزه، بیش از 150 استاندارد مرتبط با عفونتزدایی وجود دارد. سیر فزایندۀ ابزارهای پیچیدهتری نظیر ابزارها و پروسیجرهای روباتیک نیز منجر به تشدید الزامات استریلیزاسیون شدهاند. با نگاهی به آینده یا تا حدودی به آنچه که در حال حاضر شاهد آن هستیم، اوبراین روباتهایی را نشان داد که قادر به پاکسازی اتاق هستند. او همچنین پرده از هواپیماهای بدون سرنشینی برداشت که قادر به انتقال داروها و ابزارهای پزشکی هستند. به عنوان مثال: نانوروباتهای آزمایشی، قادر به رساندن دارو به سلولهای سرطانی هستند. تکنولوژیای که میتواند در 60 سال آینده وارد جریان زندگی روزمره شود.
از جمله مهمترین چالشهایی که پیش روی آیندۀ بشر قرار دارد، میتوان گفت که پایداری، دستور کار سبز و کاهش انتشار CO2 است و پیشرفتها چه در حوزۀ فنآوری و چه در حوزۀ الزامات قانونی ادامه خواهد داشت. اوبراین تأکید داشت که ایمنی بیمار، علیرغم وجود همۀ موارد باید همچنان اولویت اول باقی بماند.
به این ترتیب، شصتمین نشست سالانۀ CSC نیز به پایان رسید.
برای اطلاع از رویدادهای بیشتر به نشانی اینترنتی
«http://centralsterlilisingclub.org» مراجعه نمایید.